Saturday, May 10, 2014

تنهایی

تنهایی راه رو برای ورود به احمقانه ترین رابطه ها باز میکنه.

Thursday, April 3, 2014

قابلمه را فراموش کن

یک اعتراف: تنها یک احمق می تواند کتاب " قابلمه را فراموش کن " را خوانده و از انتخاب احمقانه خود راضی بوده باشد. کتابی که ترکیبی از بی تربیتی نویسنده - مزخرفات مذهبی عمدتا مسیحی و یک سری حرف و حدیث که هیچ گونه بنیان علمی ندارد. برای سبک زندگی وگانیسم به نظر من کتابهای علمی تری در بازار موجود است.

Monday, February 24, 2014

تنهایی

جدا که تنهایی تنها چیزیه که درمون نداره . راسیتش لزوما با ادمای دیگه بودن و یا ازدواج کردن هم دلیلی بر رفع تنهایی ادم نیست. ولی هرچی که هست این روزها که اینجا مشغول تدریسم خیلی احساس تنهایی می کنم . هم از لحاظ فیزیکی کسی رو ندارم هم از لحاظ متی فیزیکی. بیشتر سعی میکنم با فکر کردن به اهداف بزرگتر و خوندن زبان اوقاتم روپر کنم ولی خداییش باز هم بعضی وقت ها خیلی احساس تنهای میکنم. نمیدونم تا کی میتونم این وضعیت رو تحمل کنم ولی احتمالا زیاد طول نمیکشه . روز ها یا سر کلاسم یا کتابخونه ی دانشگاه مشغول زبان خوندنم وقتی میرسم خوابگاه هم دوبار همین سیستمه زبان زبان و زبان. روزهای تعطیل و آف هم دقیقا مثل زندانی ها تو اطاق میمونم  و تا روزی که به سر کار میرم از خوابگاه نمیرم بیرون و معمولا زبان میخونم.

بنا به دلایلی نزدیک دو ماه هستش که حقوق نگرفتم این ماه مجبور شدم از یکی از همکاران پول قرض کنم اینم مزید بر بی تابی و بی حوصلگی شده.
  
پ ن : آخرش امروز بریدم .

Monday, November 25, 2013

این روز ها می گذرد

سال جدید هم شروع شد و دانشجوهای جدید الورود هم دیروز اومدن برای ثبت نام ظاهرا امسال کلاس های هر گروه دو برابر شده چون تعداد دانشجو های جدید الورود خیلی زیاد شده. مشغول خوندن زبان هستم بیشتر روی vocabulary تافل و listening  تمرکز کردم امیدوارم هر چه زود تر به شیب رئ به پایین برسم. از طرف دیکه مقاله ی جدید رو که برای ویرایش فرستادم برگشته و کم کم کار ترجمه رو شروع می کنم احتمالا این اخرین مقاله ایه که با مدرک مستر می نویسم. 

ظاهرا دیروز یه مستر ریاضی جدید استخدام کردن هم اتاقی بزرگوار که رئیس مدیریت کالج هم هست این رو وسط حرفاش گفت. بیشتر منظورش این بود که به فکر سال ایندت باش دیگه قرارداد تجدید نمیکنیم. البته چیز غیر قابل انتظاری هم نبود.  

جدیدا تا ساعت پنج بعد از ظهر کتابخونه میمونم  تا اون موقع مشغول زبانم به امید اینکه سریع تر بتونم تافل و جی ارای رو بگیرم. همون جا هم قهوه و چاییمو  میخورم. وزنم جدیدا خیلی بالا رفته البته از زیاد خوردن نیست از فعالیت کمه به همین دلیل شبها فقط یه لیوان شیر و سیب میخورم.

اوضاع ارومه ولی بروفق مرادم نیست با وجود درامد خوب ؛ نبود اینده ی روشن تا حدی احساس نا امنی بهم میده. از طرف دیگه سن و سال داره کم کم بالا میره ..

Thursday, October 3, 2013

انفجار-اقامت- پیشرفت

انفجار : دقیقا همون روزی که من برای گرفتن اقامت قرار بود اداره ی امنیت ِ اینجا باشم همون دقیقه و ساعت  و همون جا یعنی اداره ی امنیت منفجر شد . شش انفجار پیاپی . راستش من اون روز حوصله نداشتم که برم دنبال بهانه میگشتم که نرم اونجا به هر حال صبح پا شدم اومدم دانشگاه و نرفتم ساعت یازده و چهل و پنج دقیقه به وقت محلی اخبار اعلام که طی یک عملیت تروریستی اداره امنیت مورد حمله قرار گرفته و شش نفر کشته شدن. هاج و واج مونده بودم که خوشحال باشم یا ناراحت. واقعا منی که در طول دوران زندگیم همیشه معتقد بودم که بد شانسم. این یک سال اخیر رو فقط شانس اوردم.

اقامت - پیشرفت : مردم اکثر دنیا به سرعت دارن پیشرفت می کنن فقظ مردم خاک ناپاکِ وطن ما مثل سگ دونی مونده و خواهد موند. امروز رفتم اداره ی مهاجرت سیستم اداریشونو الکترنیکی کرده بودن ساعت 11 رفتم داخل ساعت 11 و پنج دقیقه کارت اقامتم حاضر بود . کف کردم و متاسف و متاثر که چرا تو این همه کشور باید تو اون اشغال دونی به دنیا بیام. 

Wednesday, September 18, 2013

قرار داد

بالاخره دیروز بعد از کلی کل کل و اعصاب خوردی و کرم ریختنِ بعضی از مدیر گروهها و با پشتیبانی رئیس دانشگاه و رئیس قسمت مدیریت  قرار دادمو تجدید کردن. جالب اینکه مثل گر عدو شود سبب خیر در مورد بنده مصداق پیدا کرد . چون با توجه به اینکه بعضی از گروهها واحداشونو برای من نذاشتن در نتیجه برای پر کردن سقف مجبور شدن چهار ساعت راهنمایی پایان نامه دانشجو های سال اخر رو برام در نظر بگیرن که در عمل یعنی بیکاری حالا با این وضع امسال هشت ساعت در هفته درس دارم از اون هشت ساعت هم دو ساعتش برای ترم دوم عملا یعنی بیکاری. نکته ی دیگه اینکه یک ماه و نیم به قرار دادم اضافه شد.  تصمیم جدی اینکه وقت ازادِ امسالمو حتما با تافل و جی ار ای پر میکنم.

دیگه اینکه از طریق یکی از دوستان سی وی مو برای یکی از دانشگاه های امریکا فرستادم بنده خدا زحمت کشیده بود خودش با مدیر گروهشون حرف زده بود. ظاهرا اونجوری که بوش میاد با نمره اسپیکینگ ٢٥ به بالا میشه امید زیادی داشت.

Monday, September 9, 2013

تصمیم برای تافل و جی ار ای

بعد از اکسپت مقاله ی اشپرینگر خیلی جدی تصمیم گرفتم که تافل و جی ارای رو نمره ی خوب بگیرم. به هر حال بعد از اینکه از ایران برگشتم اینجا؛ مشغولِ خوندن شدم . تصمیم گرفتم که برای شروع یه دیکشنریِ اسون رو کلا حفظ کنم روش حفظ کردن رو هم گذاشتم لایتنر . برای این کار دیکشنری OXFORD Elementary Learner's رو انتخاب کردم. دو روز پیش حرف a رو تموم کردم . همزمان leasenning رو هم همزمان کار می کنم برای این کار یه سایت عالی پیدا کردم که پادکست های خیلی خوبی در ضمینه ی تافل داره (http://www.eslpod.com/toef) سعی میکنم هر روز یه پادکست رو گوش بدم. بعد از این دیکشنری هم میرم سراغ کتاب تافل ای بی تی لانگمن و بعد از تموم کردن اون اولین امتحان تافل رو میدم. راستی یادم نبود بگم که برای ازمون جی ار ای هم کتاب 1100 واژه ی بارونز رو انتخاب کردم روزی 6 لغتش رو میزارم تو لایتنر تا ببینیم چی میشه.

بی ربط: جالب اینه که بعد از گذشت بیش از 40 روز هنوز گواهینامه ی رانندگیم رو پست نبرده دم در. وقتی برگشتم ایران باید خودم برم ببینم چه خبر. برای تجدید قرار دادهم تقاضا فرستادیم  قسمت مرکزی دانشگاه ببینم جواب چی میدن. به هر حال اگر هم قرار داد نبستن برمیگردم ایران و چهار دست و پا می چسپم به زبان.